ولی خب خب من خیلی وقته بهت کاری ندارم تو توی این اتاقی و نفس میکشی و هوارو آلوده میکنی منم این هوای آلوده رو تنفس میکنم تو خیالم باهم حرف میزنیم غذا میخوریم میخندیم میخوابیم کنار هم دراز میکشیم و از ارزوهامونمیگیم گلدون شکست پنجره رو باز گذاشتی و رفتی داره بارون میاد تو خیالم بادی که میوزه سنگینه انگاری میخواد خونه رو از جا بکنه کی رفتی؟ نمیدونم یادمه اخرین بار داشتی سرفه میکردی و میگفتی دود این اتاق خفم میکنه درو محکم کوبیدی و دیگه ازت خبری نشد گفتی
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت